علیرضاکاوند:
حادثه هفتم تیر را می توان خنثی کردن تمام توطئه های دشمن علیه انقلاب دانست
از سوی رئیس دانشکده علوم قرآنی تهران تشریح شد:
چگونگی وقوع حادثه تلخ و غم انگیز هفتم تیر سال ۱۳۶۰ و شهادت شهید بهشتی و یاران صدیق ایشان
به گزارش پایگاه خبری ایحا از تهران، دکتر علیرضا کاوند؛ رئیس دانشکده علوم قرآنی تهران در گفت و گو با خبرنگار ایحا؛ به مناسبت هفتم تیرماه سالروز شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ تن از یاران صدیق انقلاب به تشریح چگونگی وقوع این حادثه تلخ و غم انگیز پرداخت:
ضمن عرض سلام و آرزوی سلامتی برای همه عزیزان، عرض تسلیت دارم به مناسبت سالروز شهادت شهید بهشتی و یاران باوفای ایشان و همچنین چهلمین روز شهادت شهدای خدمت
چهل و سه سال پیش در چنین روزی، هفتم تیر سال ۱۳۶۰ هجری شمسی آیت الله دکتر«سید محمد حسینی بهشتی» به همراه ۷۲ نفر از بهترین یاران انقلاب اسلامی در فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران به شهادت رسیدند.
فاجعه هفتم تیر، سال ۱۳۶۰ به عنوان یکی از دردناک ترین و تلخ ترین حوادث تاریخ انقلاب اسلامی به شمار میرود که عوامل سازمان تروریستی مجاهدین خلق توانستند به داخل ساختمان حزب جمهوری اسلامی نفوذ کنند و بمب قدرتمندی که منجر به شهادت آیت الله بهشتی رئیس قوه قضائیه و بیش از ۷۰ نفر از مقامات حکومتی شد را کار بگذارند.
محمدرضا کلاهی از اعضای مجاهدین خلق توانست به حزب جمهوری نفوذ کند و بمب گذاری را انجام دهد. البته کلاهی در سال ۱۳۷۴ در هلند کشته شد. وی با نامی مستعار زندگی می کرد.
جلسات حزب جمهوری اسلامی به صورت هفتگی با حضور مقامات مختلف در مقر حزب در خیابان سرچشمه تهران برگزار می شد.
آن شب ۷ تیر ۱۳۶۰ جلسه بعد از نماز مغرب و عشا برگزار شد. البته رسم بر این بود که جلسات شورای مرکزی حزب، قبل از نماز برگزار شود و هفتم تیرماه نیز جلسه با برنامه بررسی شایستگی میرحسین موسوی برای تصدی وزارت امور خارجه برگزار شد.
با بلند شدن صدای اذان، جلسه شورای مرکزی به پایان رسید و صفوف نماز در صحن حزب به امامت شهید بهشتی تشکیل شد و نماز برگزار گردید. بعد از نماز، طبق معمول، همه برای برگزاری جلسه حزب وارد ساختمان شدند، البته برخی از چهره های مهم در جلسه غایب بودند.
یک روز قبل از جلسه حزب، گروه فرقان با استفاده از بمبی که در مسجد ابوذر تهران کار گذاشته بودند، اقدام به ترور آیت الله خامنه ای کردند که خدا را شکر ایشان زنده مانند ولی جانباز شدند. آنچه بازماندگان در خاطرات خود از آن انفجار تعریف کردند، اصرار محمدرضا کلاهی بود که همه وارد ساختمان شده و در جلسه آن شب شرکت کنند. او همچنین سعی کرد بسیاری از مردم را متقاعد کند تا در این جلسه شرکت کنند.
اما آقای هاشمی رفسنجانی به دلیل ملاقات با پزشکان آیت الله خامنه ای (به دلیل سوء قصد) و آیت الله محمدی گیلانی نیز به دلیل دیدار با رئیس زندان اوین و علی اکبر ناطق نوری نیز به دلیل بیماری غایب بود و در منزل شخصی اش با شهید لاجوردی و شهید آیت جلسه داشت.
این افراد از جمله چهره های مهمی بودند که در جلسه غایب بودند.
محمدرضا کلاهی که مسئول هماهنگی، امنیت و تشریفات جلسات بود، یک روز قبل با اعضای حزب تماس گرفته و از آنها خواسته بود در جلسه ۷ تیر شرکت کنند. به گفته برخی از بازماندگان مانند اسدالله بادامچیان، کلاهی تلفنی به همه اعضا گفته بود حتی اگر مهمانانی دارند که می توانند با خود به جلسه ببرند، در جلسه شرکت کنند و میهمانان خود را بیاورند.
کلاهی نیز مقابل درب ورودی، کارت های افراد را چک می کرد و پس از اطمینان از ورود همه افراد مهم به سالن، به سمت خروجی ساختمان رفت.
ترور مقام معظم رهبری روز قبل، به تشدید تجهیزات امنیتی و استقرار نیروهای امنیتی در پشت بام ساختمان حزب انجامید. محمدرضا کلاهی در لحظه خروج از ساختمان به نگهبانان گفت که برای خرید بستنی برای پذیرایی بیرون می رود و پیشنهاد همراهی یکی از محافظان را رد کرد. سرانجام با موتورسیکلت خود از حیاط ساختمان خارج شد و به عبارتی از آن صحنه فرار کرد.
شهید بهشتی اولین سخنران بود که در مورد انتخابات سخنرانی کوتاهی کرد. وی در سخنان خود با بیان اینکه باید با دقت با موضوع بنی صدر برخورد کرد، از حضور روحانیون در انتخابات نیز صحبت کرد. شهید بهشتی خیلی صریح از عدم تمایل خود برای حضور در انتخابات صحبت کرد و دلیل آن هم این بود که نامش به عنوان اصلی ترین فرد مخالف بنی صدر مطرح شده بود. شهید بهشتی معتقد بود که ممکن است عده ای از این موضوع در جامعه سوء استفاده کنند و نامزدی او را به جنگ قدرت تعبیر کنند. شهید بهشتی علاوه بر سخنرانی کوتاه در مورد مسائل سیاسی به ویژه انتخابات، سخنان معنوی دیگری نیز بیان کردند که کسانی که صحبت می کردند تمایل بیشتری به صحبت درباره آن داشتند.
جمله ای عجیبی حکایت از احساس شهید بهشتی قبل از وقوع انفجار دارد؛ آنجا که می گوید: بوی بهشت را استشمام می کنید؟ لحظاتی بعد از این جمله، صدای انفجار مهیبی رخ می دهد و نور شدیدی در سالن مشاهده می شود. لحظاتی بعد، سقف سالن قدیمی ساختمان حزب فرو می ریزد و همه زیر آوار در تاریکی مطلق می مانند. با شنیده شدن صدای انفجار و تخریب سالن، مردم به سرعت به محل انفجار هجوم می برند و سعی می کنند به افراد باقی مانده در زیر آوار کمک کنند. به عنوان مثال، مردم برای از بین بردن گرد و غبار، آب را روی آوار می ریختند که متاسفانه باعث ایجاد گل و لای می شد و سوراخ های تهویه را مسدود می کرد.
مجاهدین خلق فکر می کردند که پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و کشتار در این منطقه، نظام را به کلی از بین خواهند برد، اما بار دیگر مدیریت امام خمینی (ره) و بصیرت مردم توانست کفه ترازو را به گونه ای دیگر بچرخاند تا نهال انقلاب قوی تر شود.
دو روز بعد در تاریخ ۹ تیر ۱۳۶۰ جمعیت بی سابقه ای برای تشییع پیکر شهدای حادثه ۷ تیر تجمع میکنند که مانع از تشییع شهید بهشتی با یک روز تاخیر می شود. منافقین با دیدن این ازدحام متوجه شدند که تمام تلاش هایشان ناکام مانده است، به همین دلیل دست به توطئه های دیگری زدند که البته توسط مردم خنثی شد. جایی که دختری دستگیر شد که قصد داشت خود را با چند نارنجک دستی در بین مردم منفجر کند.
در نهایت می توان حادثه هفتم تیر را خنثی کردن تمام توطئه های دشمن علیه انقلاب دانست که حول محور شهادت شهید بهشتی می چرخید.
حضرت امام خمینی (ره) پس از شهادت دکتر بهشتی، او را یک فرد مجتهد، متدین و علاقمند به اسلام و ملت توصیف کردند و یادآور شدند آنچه بیش از شهادت ایشان تأثرآور است، مظلومیت ایشان است. یاد و خاطره شهید آیت الله دکتر بهشتی و ۷۲ نفر از فرزندان صدیق اسلام گرامی باد.